رقابت این دو کمپانی در این حوزه، در هفتههای اخیر و پس از ظهور ChatGPT آغاز شد. پس از موفقیت چشمگیر OpenAI، شرکتهای گوگل و مایکروسافت نیز تلاش خود را برای ساخت فناوری مشابه آغاز کردند. حال باید دید که کدام یک از این دو سیستم، میتوانند در تجربه ما را از سطح وب تحول بزرگی ایجاد کنند.
تقریبا از اوایل دهه ۱۹۹۰، موتورهای جستجو بخش بزرگی از فعالیتهای آنلاین ما را به خود اختصاص دادند. درست در زمانی که وب جهانی درحال رشد و فراگیر شدن در میان مردم بود، نیاز به وجود یک سیستم اینترنتی برای مرتب سازی و ارائه اطلاعات درست در پاسخ به سؤالات کاربران بیش از پیش احساس میشد.
اولین تجربهی کاربران از این سیستم بسیار ساده بود، همهچیز به طور واضح در صفحهی مانیتور رایانههای شخصی ما نمایان بود. کاربران تنها با تایپ سوالات و کلیک بر روی یک گزینه، به دریایی از اطلاعات مربوطه متصل میشدند. اما با گسترش روز افزون فضای وب و اضافه شدن لحظه به لحظهی اطلاعات جدید به این فضا، میزان سردرگمی کاربران نیز افزایش یافت. ظهور صفحههات جدید، اطلاعات، عکسها و نوشتههای جدیدی که لحظه به لحظه در بخش نتایج جستجو نمایان میشدند باعث گمراه شدن کاربران میشد. در این مرحله، نظارت و طبقهبندی اطلاعات موجود در سطح وب به یکی از واجبات دنیای اینترنت تبدیل شد. پس از آن موتورهای جستجوی فعال در آن زمان، به طور پیوسته به دنبال راهی برای دسته بندی درست اطلاعات بر اساس نیاز و پرسشهای کاربران بودند، به لطف گوگل و روشهای نوین این شرکت در آن مقطع زمانی، مشکلاتی از این قبیل به سرعت حل شدند. موفقیتهای کمپانی گوگل در این حوزه، این شرکت را در سال ۲۰۰۰ به بزرگترین موتور جستجوی جهان تبدیل کرد. تا جایی که پس از یک دوره زمانی کلمهی «گوگل» در سطح وب، مترادف کلمهی «جستجو» شد. به طوری که اکنون ما برای رسیدن به پاسخ یک سوال، آن را «گوگل» میکنیم، نه جستجو.
اما امروزه همهچیز درحال تغییر است، شاید سال ۲۰۲۳ سال پایان سلطه گوگل بر حوزه جستجو در وب باشد. ظهور چت بات ChatGPT در نوامبر سال ۲۰۲۲ و گسترش آن در میان کاربران اینترنت قوانین بازی را تغییر داده است. اکنون بسیاری از افراد برای رسیدن به پاسخ سوالات خود، به جای استفاده از موتورهای جستجوی قدیمی نظیر گوگل، از ابزارهایی مانند ChatGPT و سایر چت باتهایی که با کاربر تعامل دارند استفاده میکنند، که به مراتب راهی سادهتر و مطمئنتری نسبت به روشهای گذشته هستند. اما خوشبختانه گوگل به سرعت قوانین جدید بازی را پذیرفت و برای رقابت با ابزارهای نوظهور این روزها، از فناوری هوش مصنوعی جدیدی به نام Bard، به عنوان مهرهی خود برای شرکت در این مسابقه رونمایی کرد. از طرفی دیگر مایکروسافت نیز با سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دلاری در شرکت سازنده ChatGPT یعنی OpenAI، حق استفاده از فناوری هوش مصنوعی این کمپانی را در اختیار گرفت و بر روی موتور جستجوی Bing خود پیاده کرد.
اما با این حال به نظر میرسد هر دوی آنها راه زیادی را برای رسیدن به موفقیتی که از آنها در این عرصه انتظار داریم در پیش دارند. اشتباهات و باگهای شرمآوری که ابزارهای تازه تولید شدهی این دو غول فناوری در نسخههای اولیه و دمو داشتند، بسیاری از متخصصین و کاربران را نا امید کرد. درصد بالای پاسخهای اشتباه و اطمینان از صحیح بودن آنها بدون بررسیهای اولیه و همچنین ارائه اطلاعات قدیمی، نمونههایی از مشکلات بزرگ ابزارهای جدید این دو کمپانی میباشد، مشکلاتی که به طور معمول در موتورهای جستجوی قدیمی وجود نداشتند.
با توجه به فعالیتهای جدید این دو غول تکنولوژی، مطلبی که به طور واضح میتوان از کارهای آنها نتیجه گرفت این است که، کمپانیهای گوگل و مایکروسافت برای جا نماندن از پیشرفتهای آینده فناوری و ابزارهای قدرتمند نوظهور این روزها، قصد دارند به هر طریقی که میتوانند سیستمهای جدید نظیر هوش مصنوعی و چت باتها را با موتورهای جستجوی خود ادغام کنند تا همچنان در سطر این حوزه باقی بمانند. اما با وجود مشکلات بیشمار ابزارهای جدید آنها و شواهد کاربردهایی که هماکنون برای کاربران اینترنت دارند، یک مسیر پر پیچ و خم و طولانی برای رسیدن به چیزی که از آنها انتظار میرود تصور میشود.
با وجود ChatGPT و قابلیتهای بینظیر آن و ابزارهای مشابه، همچنان بسیاری از کاربران و متخصصین حوزه اینترنت، موتوری جستجوی قدیمی گوگل را بهترین منبع برای دریافت اطلاعات و پاسخ سوالات خود میدانند. درواقع بسیاری از افراد معتقد هستند که کمپانی گوگل برای حفظ جایگاه خود نیازی به استفاده از فناوریهای جدید و تقلید از کمپانیهای موفق دیگر ندارد، طبق نظر این افراد این شرکت همچنان به همان اندازه که در دهه ۱۹۹۰ میلادی و سال ۲۰۰۰ خاص و موفق بود، برای اکنون و سالهای متوالی آینده نیز میتواند در همان جایگاه همیشگی خود بماند. در همین باره ویلیام وانگ، مدیر مرکز یادگیری ماشینی مسئول در دانشگاه کالیفرنیا، در مصاحبه با مجله گاردین عنوان کرد: «فکر میکنم ChatGPT و فناوریهای مشابه برای پرسشهای پیچیده که پاسخ مستقیمی برای آنها وجود ندارد و همچنین برای خلاصه سازی متون بلند و تخصصی بسیار مفید هستند. اما ما برای رسیدن به پاسخ پرسشهای ساده، قطعا نیازی به ChatGPT و فناوریهای هوش مصنوعی دیگری نداریم. "
وانگ معتقد است روندی که در حال حاضر شاهد آن هستیم تنها شروع ماجراست است و در آینده همه چیز به سرعت بهتر خواهد شد. با این حال دیکر متخصصین این حوزه نیز، مطمئن نیستند که آیا ما برای رسیدن به پاسخ سوالاتمان حتما به هوش مصنوعی نیاز داریم یا خیر. در همین باره جولیان توگلیوس، دانشیار هوش مصنوعی در دانشگاه نیویورک میگوید: «این که به چت باتها و ابزارهای تازه تولید شده این روزها به چشم نوع جدیدی از موتور جستجو نگاه کنیم اشتباه است.» طبق نظر توگلیوس، برای رسیدن به موفقیتهای مورد انتظار در این حوزه، ما باید تصمیم گیری در مورد نحوه استفاده از تکنولوژیهای جدید را از دست محققان هوش مصنوعی یا مدیران فناوری خارج کنیم و در اختیار کاربران عادی قرار دهیم، تا بتوانیم نیازهای واقعی جامعه را پیدا کرده و ابزارهای خود را بر اساس چارچوب آنها توسعه دهیم.